تابناک/میرزا علیخان (۱۲۶۰-۱۳۲۲ق) ملقب به «امینالدوله»، از رجال روشنفکر و آزادیخواه ایرانی دوره قاجار است.
بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
میرزا علیخان (۱۲۶۰-۱۳۲۲ق)، ملقب به «امینالدوله»، از رجال روشنفکر و آزادیخواه ایرانی است.
او فرزند میرزا محمدخان مجدالملک و خواهرزاده میرزا آقاخان نوری بود. میرزا علیخان در تهران متولد شد. پدرش از کارمندان عالیمقام وزارت خارجه بود که در سال ۱۲۷۵ق برای مأموریتی به بغداد رفت. در این هنگام میرزا علیخان که حدود ۱۵ سال داشت، با سِمَت منشی وارد وزارت امور خارجه شد و به همراه پدر به بغداد رفت و به سرعت مدارج ترقی را پیمود. وی که خطی خوش داشت، پس از بازگشت، در ۱۹ سالگی، به سمت نیابت اول وزارت خارجه منصوب شد و در ضمن داشتن این سِمت، در ۱۲۸۳ق، منشی مخصوص شاه شد.
در ۱۲۸۸ق، در ۲۸ سالگی، مسئولیت چاپارخانههای دولتی (وزارت پست) را به او سپردند که وضعیت نابسامانی داشت. وی با درایت و کاردانی در مدتی کوتاه اوضاع مراکز پست را بهبود بخشید و شعبههایی در شهرها دایر کرد. میرزا علیخان که محترمالدوله دختر پاشاخان امینالملک را به زنی گرفته بود، پس از درگذشت پدرزنش در سال ۱۲۹۰ق/۱۸۷۳م، ملقب به امینالملک شد و به وزارت رسائل (مسئولیت دفتر مخصوص شاه) منصوب شد. ناصرالدین شاه، به سبب کاردانیهای امینالملک، اداره ضرابخانه دولتی را نیز به او واگذار کرد و در سال ۱۲۹۰ق شاه او را در زمره همراهان خود به اروپا برد.
امینالملک میخواست برای ضرابخانه دولتی وسایل و ماشینآلات بخرد، ولی به سبب مخالفت آقا ابراهیم امینالسلطان از سرحدّ آلمان به ایران بازگشت.
از دیگر مسئولیتهای امینالملک، اداره مجلس دارالشورای کبری یا مجلس شورای وزرا بود که در سال ۱۲۹۲ق تأسیس شد و امینالملک ناظم مجلس و رابط این مجلس با شاه بود. مجلس دارالشورای کبری مجلسی دولتی و تشریفاتی بود که در حقیقت والیان و وزرای معزول، برای اینکه از قلم نیفتند و فراموش نشوند، هفتهای دو بار به این مجلس میآمدند.
در ۱۲۹۸ق که حاج میرزا محمدخان مجدالملک، وزیر وظایف و اوقاف، درگذشت، این مقام به پسرش میرزا علیخان امینالملک رسید و در سال ۱۲۹۹ق به امینالدوله ملقب شد.
شاه در سال ۱۳۰۴ق/۱۸۸۷م او را به ریاست وزرا و ریاست مجلس دارالشورا منصوب کرد. در این دوران، میرزا علی اصغرخان اتابک (امینالسلطان) که رقیب اصلی امینالدوله بود، منصب صدارت عظمی را رسماً در اختیار گرفته بود و امینالدوله ناگزیر به کنارهگیری از فعالیت اجتماعی شد؛ حتی در سال ۱۳۰۷ق که ناصرالدین شاه وزارت خراسان را به او پیشنهاد کرد نپذیرفت تا اینکه در اواسط سال ۱۳۱۳ق/۱۸۹۵م، چند ماه پیش از قتل ناصرالدین به اصرار امینالسلطان وزارت و پیشکاری آذربایجان را پذیرفت. این مقام در حقیقت حکم تبعید او به آذربایجان بود اما وی در مدتی که در آذربایجان بهسر برد به اصلاح امور و رفع گرفتاریهای مردم پرداخت و مدارسی را به شیوه جدید دایر کرد.
پس از مرگ ناصرالدین شاه، مظرفرالدین شاه در ۱۳۱۴ق امینالسلطان را برکنار کرد و امینالدوله را از تبریز به تهران فراخواند و نخست ریاست هیئت وزرا و اندکی بعد صدارت عظمی را به او داد.
وی حدود یک سال در این منصب باقی ماند و در این مدت کوتاه اقدامات اصلاحی بسیار انجام داد ولی دشمنان او، از جمله امینالسلطان، شاه را بر آن داشتند که امینالدوله را از صدارت عزل کند.
امینالدوله پس از برکناری از صدارت، به املاک شخصی خود واقع در لشت نشای گیلان رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند و دیگر به شغل دولتی نپرداخت. وی در ۲۲ صفر ۱۳۲۲ در لشت نشا درگذشت.
امینالدوله با آزاداندیشان همروزگار خود از جمله سید جمالالدین اسدآبادی ارتباط نزدیک داشت. وی همانند دیگر مصلحان عقبماندگی کشور را معلول بیقانون یو ستمگری حاکمان میدانست. امینالدوله وقتی به صدارت رسید، راه استفادههای نامشروع را بست و اجازه داد تا هر کس که با او کاری دارد بی هیچ مانعی نزد او برود. از جمله خدمات ارزنده او، غیر از اصلاحاتی که در پست ایران، اصلاح اداره گمرک به کمک بلژیکیها بود. وی اداره گمرک را به سبکی نو اصلاح کرد و درآمد آن اداره افزایش چشمگیری یافت. وی بر آن بود که توسعه صنایع عامل مهمی در پیشرفت است؛ بدین سبب یک کارخانه قند در کهریزک و یک کارخانه کبریت در الهیه شمیران دایر ساخت. همچنین انجمن معارف را با شرکت گروهی از رجال معروف، بنیاد نهاد که یکی از وظایف آن تأسیس مدارس جدید بود و روزنامهای هم با همین عنوان با مدیریت مفتاحالملک منتشر ساخت. از امینالدوله شماری نامه و دو کتاب بر جای مانده است که بدین قرارند:
۱. خاطرات سیاسی، وی در این کتاب نگاهی کلی به احوال و کارهای نخستین پادشاهان قاجار داشته و بعد به وقایع روزگار و شرح زندگی خود پرداخته است. وی این کتاب را در دوران تبعید در لشت نشای گیلان، با سبکی ممتاز و نثری روان به نگارش درآورد.
۲. سفرنامه، شامل یادداشتهای امینالدوله در سفر زیارتی حجاز از راه قفقاز است که از ۱۳ شوال ۱۳۱۶ تا ۲۰ رجب ۱۳۱۷ طول کشید. وی در این سفرنامه شیوه زندگی مردم هر ناحیه را بررسی کرده و اطلاعاتی درباره هر منطقه آورده است.