تحقیقات اولیه این پرونده در آذرماه٩٣ با مراجعه سه تن از قربانیان این
حادثه به نیروی انتظامی و اعلام شکایت آغاز شد. این تحقیقات حکایت از آن
داشت که متهمان با استفاده از یک تاکسی زردرنگ خانمهایی را بهعنوان
مسافر سوار تاکسی کرده و با کشاندن آنها به خارج از شهر در بیابانهای
محور مشهد به فریمان مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میدادند.
با پیگیریهای پلیسآگاهی، متهمان به نامهای ر ب ٢٦ساله و ع ن ٢٥ساله شناسایی و دستگیر شدند.
رسیدگی به این پرونده به یکی از شعب بازپرسی ارجاع داده شده و پس از
اعترافات متهمان به جرائم، پرونده با کیفرخواست به دادگاه کیفری استان
ارسال میشود. دادگاه نیز در ١٢فروردین١٣٩٤ متهمان را بهاتهام شرکت در
آدمربایی، ایراد ضربوجرح عمدی و تجاوز به عنف به حبس، دیه و اعدام محکوم
میکند. با شکایت وکیل متهمان و ارسال پرونده به دیوان عالی کشور، این نهاد
این حکم را تایید میکند و پس از طیشدن
تشریفات قانونی به اجرا گذاشته
میشود.
دستگیری پس از 120 روز فراربا اعترافات دو متهم پرونده، پای نفر
سومی نیز به این پرونده کشیده میشود و رسیدگی به آن برای شناسایی عامل سوم
این جنایت آغاز میشود. پس از بررسیهای بهعملآمده و صدور دستورات
قضایی، کارآگاهان پلیس آگاهی در فریمان جوانی ١٨ساله را پس از حدود
١٢٠روز فرار سرانجام دستگیر میکنند.
وی در اعترافات خود با بیان اینکه
فقط در یک مورد با دو متهم همکاری داشته، به قاضی پرونده میگوید: «زن
جوانی را بهعنوان مسافر سوار کردیم و پس از انحراف مسیر بهسمت فریمان هدف
ضربوجرح قرار داده و او را اذیت کردیم؛ هنگامی که از دستگیری دوستانم
آگاه شدم، درحالیکه ترسیده بودم به بهانه یافتن کار به نوشهر رفتم. پس از
گذشت چندین روز به فریمان بازگشتم که در همان شب توسط ماموران انتظامی
دستگیر شدم.»
با زنان محجبه و چادري
کاري نداشتيم!«ر.ب» نيز گفت: همان طور که قبلاً نيز گفتم ما با زنان محجبه و چادري
کاري نداشتيم يعني اصلاً آن ها را سوار نمي کرديم چرا که يقين داشتيم دچار
دردسر خواهيم شد. پس بايد به خانواده ها بگوييد اجازه ندهند فرزندانشان با
ظاهري تحريک آميز در خيابان ها ظاهر شوند.
وی اظهار ندامت کرد : جرمي که ما انجام داديم بسيار
زشت بود و نبايد تا اين اندازه پيش مي رفتيم اما تحت تأثير وسوسه هاي
شيطاني قرار گرفتيم و کارمان به اينجا کشيده شد. اميدوارم که ديگران از
سرنوشت ما درس عبرت بگيرند و راه خلاف نروند چرا که عاقبتي جز اين (اعدام)
ندارد!
آغاز بدبختی از خانههای فسادع.ن نیز در آخرین ساعتهای اضطراب پیش از اعدام به خبرنگار خراسان، گفت: رسانه ها به پرونده ما بال و پر دادند به همين خاطر هم جرايم ما
به چشم آمد و دستگاه قضايي خيلي زود به اتهامات ما رسيدگي کرد و حکم آن نيز
خيلي سريع به اجرا درمي آيد. اگر چه قبول نداريم که در اين ماجرا تنها ما
مقصر بوديم چرا که وقتي برخي زنان و دختران با ظاهري زننده از خانه هايشان
بيرون مي آيند آن ها نيز در ارتکاب اين گونه جرايم تقصير دارند و از همه
مهم تر خانواده ها هستند که بايد کنترل مناسبي در وضعيت ظاهري، نوع پوشش و
همچنين رفت و آمدهاي فرزندان خود داشته باشند. از سوي ديگر هم مسئولان بايد
در برخورد و جمع آوري لانه هاي فساد جدي تر عمل کنند چرا که بدبختي ما نيز
از وقتي شروع شد که پايمان به اين خانه هاي فساد باز شد.
وی افزود : مبارزه جدي با زنان خياباني و فساد بايد در اولويت هر کاري قرار بگيرد چرا
که وقتي فردي در منجلاب فساد افتاد ديگر از هيچ جرمي روي گردان نيست و ما
هم به جايي رسيديم که هيچ چيز جلودارمان نبود.
دو محکوم به اعدام که در روزهاي نه چندان دور در نهايت بي رحمي و سنگدلي به نواميس مردم تجاوز مي کردند و اعتقاد داشتند که پليس نمي تواند در اين شهر بزرگ آن ها را شناسايي کند، اکنون در سکوت مطلق بازداشتگاه آرام نشسته بودند. گويي زمان براي آن ها از حرکت ايستاده بود چرا که بايد تا ساعتي ديگر پاي چوبه دار مي رفتند شايد هم در خلوت خود به وحشت و دلهره هاي دختراني مي انديشيدند که چند ماه قبل با گريه و التماس از آنان مي خواستند تا رهايشان کنند و عفت آنان را لکه دار نکنند و...
اما براستی خانواده ها و جامعه و مسئولان در پیشگیری از بروز چنین فجایعی چه نقشی دارند؟! و چه باید کرد که دیگر شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم ؟!