به گزارش گروه نشریات خبری؛ تخریب های سیاسی دولت آن هم در بزنگاه تشدید تحریم و تهدیدهای خارجی علیه کشورمان به اندازه ای بوده است که گاها حتی صدای اعتراض برخی از چهره های اصولگرا را نیز درآورده است.
مطبوعات کشور در نخستین روزکاری خود در سال جاری به بازتاب گسترده این بحران ملی و تحلیل ابعاد آن پرداخته اند. در این میان روزنامه های اصلاح طلب ضمن ریشه یابی علل بروز سیل در برخی از استان های کشور و برآورد خسارت های آن، از استفاده سیاسی منتقدان دولت و رسانه های نزدیک به آن ها از بحران سیل (همچون صداو سیما) خبر دادند.
در مقابل روزنامه های اصولگرا یکجانبه و تنها در راستای 'زیر سوال بردن عملکرد دولت' به این پدیده چندبعدی نگریسته اند. این در حالی است که مدیریت بحران و حضور دولت با تمام توان و امکانات در صحنه منجر به آن شد که شدت آسیبها و خسارتها که به اذعان کیهان 'میتوانست به مراتب بیشتر و فراتر از آنچه هست باشد' کاهش یابد.
روزنامه های اصلاح طلب
................................
** ریشه یابی تلفات سنگین در سیل های اخیر در کشور
علی بیتاللهی دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی در گفتوگو با آرمان به نقش عوامل انسان ساخت در تشدید میزان تخریبهای ناشی از سیلاب تاکید دارد و میافزاید: لایروبی شندن رودخانهها یکی از دلایل عمده میزان و شدت خسارات ناشی از سیل بوده است.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی نقش عوامل انسان ساخت را در سیل اخیر شیراز که منجر به مرگ 19 نفر از هموطنان شد، 100 درصد برمی شمرد و میگوید: دخالت بشر در مسدود کردن آبراهه طبیعی شیراز سبب شد حجم سیلاب دروازه قرآن شیراز که در برابر سیلهای گلستان، مازندران، لرستان، خوزستان همچون قطرهای در برابر دریا بود منجر به مرگ 19 نفر از هموطنان شود. در حالیکه این سیلاب بسیار ناچیزتر از سیل گلستان و خوزستان بوده است...تخریبهایی که در مناطقی همچون خرم آباد و پلدختر و سایر مناطق کهن کشورمان نشان داد که نیازمند تغییر نگرش اساسی در نحوه شهرسازی در مجاورت مسیلها و آبراههها هستیم.
نایب رئیس مجمع نمایندگان ادوار مجلس در یادداشتی در آرمان علتهای اصلی مصیبتها و نابسامانی
در مواردی همچون سل چنین برشمرد: الف- ایرادات ساختاری است. ب- تضعیف بعد جمهوریت و در نتیجه عدم اعمال قابل قبول اراده اکثریت مردم و در نتیجه کاهش اعمال نظارت عمومی و مراکز نمایندگی ملت بر تهیه و اجرای برنامهها و پروژههاست. ج- اگرچه شدت بارندگیها زیاد بود، ولی تداخل و تصرفها در طبیعت و عدم رعایت استاندارد شرایط سخت در احداث سدها –آب بندها- جاده و خطوط راه آهن موجب گردید، آب بندها مقاومت فشار این آب را نداشته و شکافته گردد و برای هدایت آب از راه آهن و جادهها در آنها معبر ایجاد گردد. د-فقدان دید ملی در تعیین خط مشیها، برنامهریزیها و تهیه و تصویب پروژهها. نمونه بارز آن پروژهای انتقال آب، احداث راه آهن، بزرگراهها و بخشی دیگر از برنامههای عمرانی مهم است.
یک فعال محیط زیست در یادداشتی در روزآرمان به ریشه یابی سیل اخیر کشور پرداخته و نوشت: مقصر سیلهای اخیر، دولتها هستند که در این سالها بودجههای نجومی که باید برای حمل و نقل عمومی، آموزش و پژوهش، بهداشت و بیمه همگانی و توانمند سازی جوامع بومی صرف میکرد را به سدسازان، جاده سازان، پل سازان و خودروسازان داد. فربه شدن این بنگاههای بزرگ خصولتی و رو آوردن آنها به بازار زمین و مسکن، جامعه را به یک باره به دلالی و سوداگری زمین و ساختمان کشاندند. در چنین بازار آشفتهای اندیشه، کار و شرافت گم میشود. چشمان مسئولان ذینفع و پیمانکاران و دلالان پروژههای عمرانی برای سود بیشتر آنقدر کور میشود که حقوق رودخانهها، محیط زیست و جوامع محلی قربانی سودهای سرشار بتن ریزی میشود. سیلی که این روزها راه افتاده است، مشابه ریزگردهای چند سال اخیر، واکنش طبیعت به بیتدبیری دولتها و بودجه ریزان در دولتها و شهرداریهاست. آیا از آن درس میگیریم؟
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: در حدود 50 سال اخیر با توسعه شهرها، هم ساخت و توسعه شهرها در دشت سیلابی رودخانهها افزایش یافته و هم بهرهبرداری بیرویه از جنگلها با قطع درختان بیشتر شده است که با پدیده تغییرات اقلیمی بههمریختن ریتم رخدادهای طبیعی مانند سیل با وقوع بارشهای شدید و ناگهان هم تشدید شده است... این تغییرات در هر بارندگی شدید میتواند به وقوع سیلهای ناگهای و سیلهای واریزهای منجر شود. احداث جادههای کمربندی و خطوط آهن و بزرگراه در شمال کشور، لرستان و خوزستان، در مسیلها، موجب آبگیری و سیلابیشدن شهرها شد.
اعتماد در یادداشتی نوشت: شوربختانه بسیاری از این فجایع یا شکل تلخ و دردناک ظهور و بروز آنها ناشی از تعامل نادرست و دستاندازیهای بیرویه و مداخلههای نابجای انسان در طبیعت است. به تعبیر دیگر امروز به سختی بتوان دست کم شکل وقوع سیلها و توفانها در زمانه کنونی را یکسره ناشی از عوامل خارج از دسترس انسان خواند و متاسفانه بسیاری از این فجایع بازتابی از رفتار ناپسند ما آدمیان با طبیعت است. در نتیجه ضروری است این تصور خام و مسوولیتگریز را که وقوع این مصیبتها با این پیامدهای ناگوار، ناگزیر و خارج از اختیار و اراده انسان است را کنار گذاشت و از ضرورت پذیرش قصور و تقصیری که گریبانگیر همه ما انسانهاست، سخن گفت و برای پیشگیری و مدیریت وقایعی از این دست و کاستن از درد و رنج آدمیان و صد البته سایر موجودات، اعم از حیوانات و گیاهان و اشیا آستین بالا زد.
'سیلیِ سیل' تیتر یک روزنامه همدلی است که در ذیل آن آمده است: واقعیت این است که تخریب محیط زیست تاوان دارد. طبیعت در مقابل دست اندازی بشر و تخریب طبیعت بیکار نمینشنید، اگر بر شاخهاش تبر بزنیم بر ریشهمان تبر میزند. سیل به عنوان یکی از بلایای طبیعی بسیار مخرب در ایران می تواند معلول عواملی همچون جنگلزدایی، تخریب مراتع، تبدیل و تغییر آبخیزها و تالابها به مزارع، حجم روزافزون زباله و ضایعات باشد که سیل های دردناک اخیرشاهدی بر این ادعا باشد.
صرفنظر از تخریب محیط زیست که منجر به انتقام طبیعت از زندگی بشری میشود، نقش شهرسازی و توسعه مناطق شهری و تجاوز به حریم رودخانهها و مسیلها را نباید از نظر دور داشت.
'پیام نوروزی سیل98؛ در ایران هیچ چیزی مساله نیست' عنوان یادداشتی از روزنامه هملی است که در بخشی از آن چنین آمده است: طبیعت پیام داد؛ خانهام را تخریب کنید، خانه خراب میشوید... مصیبت سیل در ابتدای سال پیام رسا و بلند عدم سازش با طبیعت و ترویج توسعه ناپایدار است. توسعه ناپایداری که خود نتیجه درگیری جناحهای سیاسی و تلاش آنان برای قدرتگیری با توجه به دوری و نزدیکی آنان به کانونهای قدرت و ثروت و توزیع رانت با دور زدن قانون و قوه مجریه بوده و منجر به ایجاد پدیده دولت شکننده شده است. موقعیت کنونی منجر به پدیده نابودی سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد نیز شده است. عمق استراتژیک بیاعتمادی به درون آحاد ملت رسوخ کرده است تا جایی که خود منجر به ایجاد مشکلات و هرج و مرج بزرگتری شده است. این مشکلات بزرگتر شامل ناکارکردی شدن اهداف ناشی از راهاندازی دولت و حتی قوه مجریه است تا جایی که تولید قدرت (دولت)، حکومت دمکراتیک مبتنی بر انتخابات آزاد و حاکمیت قانون با عطف به محدود کردن قدرت دولت به مفهوم استیت آن، به حاشیه رفته، خطر تبدیل دولت مقتدر را به دولت نظامی/امنیتی، افزایش داده است.
در یادداشتی از روزنامه همدلی می خوانیم: این پدیده طبیعی، که قابل کنترل و بلکه بهرهدهی به انسانهاست، بنا به دلایل گوناگون، در کشور ما زیانآور و فاجعهساز شده است.خوشبختانه نه میتوان دشمنان بیرونی و نه سردمداران رژیمهای پهلوی و قاجار را از مسببان ابن سیل اخیر در کشورمان معرفی کرد.این پدیده، بیگمان یک روزه و یک شبه بهوجود نمیآید. گرچه وقوع سیل، یکباره و آنی و لحظهای است ولی زمینههای تشکیلدهنده آن، در بازه 10 و 20 و 30 ساله بهوجود میآید.
افزون بر نداشتن تجهیزات پیش بینی هوا، نداشتن تجهیزات مدرن امداد و نجات، نداشتن مدیران ویژه کنترل بحرانهای طبیعی، دستبردها به طبیعت و از بین بردن جنگلها و مراتع و... که از جمله مهمترین علل و اسباب فاجعهبار شدن سیلابها در کشورمان است، عواملی چون تکیه بر بیلان کارسازی در مدیریتها و سودآوری کوتاه مدت طرحهای عمرانی را میتوان از اسباب اینگونه بحرانها به شمار آورد.
** ابعاد اقلیمشناسانه سیلهای اخیر
حسن لشکری، عضو هیئت علمی گروه آب و هواشناسی دانشگاه شهید بهشتی که ریاست اندیشکده اقلیم و آمایش سرزمین را نیز برعهده دارد به شرق می گوید: اینکه امسال در یک ترسالی قرار داریم، شکی نیست، ولی اینکه وارد دوره ترسالیهای مکرر و طولانیمدت شدهایم، قضاوت عجولانهای است و باید با مطالعه دقیقتر درباره موقعیت کنونی ما نسبت به سیکل خورشیدی و بالطبع موقعیت زمانی ما نسبت به پدیدههای پیوند از دور، به این مسئله پاسخ داد
یوسف قویدلرحیمی، استاد اقلیمشناسی و استادیار دانشگاه تربیت مدرس، درباره همین مسئله در گفتگویی با شرق اینطور میگوید: درباره ارتباط بارشهای اخیر با موضوع تغییرات اقلیمی هم در نظر داشته باشید تا امروز هر وقت بحث تغییرات اقلیمی مطرح میشد، همیشه خشکسالی و کمبارشی نشانه آن عنوان میشد؛ اما الان میبینیم که بارندگی در حال زیادشدن است که این موضوع ازآنرو واجد اهمیت است که نظریهای در اقلیمشناسی مطرح شده که نشان میدهد دوره گرمی و خشکی در حال پایان است و ما در حال واردشدن به دوره یخبندان و بارشهای بیشتر و متفاوتتر هستیم؛ یعنی اگر پیشازاین بارشها به شکل مایع بود، آنطور که محققانی که در حال پژوهش و بررسی این موضوع هستند، میگویند ازاینپس بارشهای جامد – برف – بیشتر خواهد شد.
وی افزود: فراوانی وقوع اتفاقات اقلیمی نشان میدهد آبوهوا وارد فاز جدیدی از فعالیتهای خود شده است که میشود این را نشانه سیکل جدید دانست. البته این سیکل جدید به معنای تغییر اقلیم نیست؛ چون براساس تعریف تغییرات اقلیمی یعنی وقوع پدیدههایی که پیشازاین تکرار نشده است؛ اما حالتهایی که ما الان در حال مشاهده و ثبت آنها در ایران هستیم، احتمالا دوره تکرار سیکل هستند.
مردمسالاری نیز در یادداشتی نوشت: بارندگیها و سیلهای اخیر در ایران، بار دیگر بحث قدیمی دورههای خشکسالی و ترسالی را به میان آورده است. هرچند وزیر نیرو و برخی دیگر معتقدند دوران ترسالی در ایران آغاز شده اما پرویز کردوانی جغرافیدان و فعال حوزه محیط زیست، اعتقاد دارد ایران همچنان در شرایط خشکسالی و کمآبی قرار دارد و بارشهای اخیر هم «اتفاقی» رخ داده است. با این حال، در یک نکته تردیدی نیست و آن هم واکنش نهچندان مطلوب مسئولان در قبال هر دو دوران ترسالی و خشکسالی است. وقتی وارد خشکسالی میشویم گویی از قبل هیچ تمهیدی اندیشیده نشده و صرفا همگان هشدار میدهند که کم مصرف کنیم و وقتی به دوره ترسالی میرسیم، به حدی از ازدیاد بارشها آسب میبینیم که گویی هیچگاه منتظر بارش و رفع خشکسالی نبودهایم! در واقع نه برای ترسالی برنامه داریم و نه برای خشکسالی و هر دو هم به ما آسیب میزنند.
** انتقاد از مدیریت بحران
آرمان در یادداشتی با تیتر 'آقای وزیرکشور! استاندار را قربانی میز خود نکنید' به انتقاد از عملکرد وزیر کشور در بحران سیل پرداخته و نوشت: رحمانی فضلی در چند جهت برای خود حاشیههای سنگینی ایجاد کرده است؛ در بهکارگیری نزدیکان و برخی انتصابات فامیلی، در انتصاب استانداران غیرهمسو با برنامههای دولت و عدم توجه کافی در اتفاقات تاثیرگذار؛ اما اخیرا در ماجرای سیل، پردهای دیگر کنار رفته است. کافی است به یاد بیاوریم که رحمانی فضلی، زمانی که در فشار افکار عمومی بهخاطر غیبت استاندار گلستان مجبور به توضیح شد، با توضیح خود تا چه حد نشان داد که سادهترین اصول مدیریتی را در نظر نگرفته است. استاندار مرخصی خواسته، وزیر با مرخصی موافقت کرده، آنهم در روزهای ابتدایی سیل گلستان که با یک جستوجوی ساده در شبکههای مجازی، همان روز اول، میشد به گستردگی دامنه سیل پی برد...کارنامه وزارتی رحمانی فضلی چنان است که اگر این کارنامه که شش سال گذشته را نشان میدهد، بدون نام و نشان، مقابل دیدگان خود رحمانی فضلی قرار میگرفت احتمالا رای به استعفای صاحب کارنامه میداد. از این نظر که خود رحمانی فضلی هم متوجه سنگینی افکار عمومی شده و به خاطر کم کردن از همین سنگینی است که به برکناری استاندار گردن میگذارد، آن هم برکناریای که خود پیگیر نبوده و توسط معاون اول تاکید شده است.
اعتماد در گزارشی با تیتر 'سیل در گلستان، زلزله در وزارت کشور' با طرح این که پرسش چرا رحمانیفضلی خود اقدام به برخورد مدیریتی با استاندار زیردست خود نکرده و چنان مرتکب انفعال شده که جهانگیری ناچار به ورود به ماجرا شده است، به نقش شخص وزیر کشور در بحران سیل پرداخت. نقشی که بهباور برخی نمایندگان مجلس، ازجمله پروانه مافی، عضو اصلاحطلب هیات رییسه کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مجلس، غیرقابل کتمان است و آن مقامی که حالا با پایان تعطیلات باید پاسخگوی نمایندگان ملت باشد، کسی نیست جز عبدالرضا رحمانیفضلی. وزیری که اگرچه در این 5، 6 سال اخیر، در راس وزارت کشور مشغول فعالیت بوده اما هر از گاه، زمزمهای از به جریان افتادن استیضاحش در راهروها و صحن مجلس به گوش رسیده و حالا، به نظر میرسد صدای استیضاح وزیر کشور، رساتر از هر زمان دیگری در مجلس به گوش میرسد.
به گزارش روزنامه همدلی در چنین شرایطی، مدیری را میتوان مسئولیتپذیر دانست که در صورت نداشتن توان و تخصص در مواجهه با حوزه تحت مدیریت خود، دست از کار بکشد و با کنارهگیری، اجازه دهد تا نیروی لایقتری جایش را بگیرد و مدیران بالادستی نیز بهتر است با کنار گذاشتن دل بستگیهای جناحی و سیاسی، تیم مدیران تحت مدیریت خود را از آگاهان و متخصصان تشکیل دهند و امتحان پس دادهها و ناکارآمدان را برکنار کنند. تحمل بلایای طبیعی به خودی خود مشقتبار و طاقت فرسا است و در چنین شرایطی بهتر است کسانی که تخصص ندارند در خانه بمانند و خاموشی گزینند تا اجازه دهند تا کاربلدان وارد میدان شوند تا با مدیریتی درست به کمک هموطنان سیلزده بشتابند.
'سین مثل سیل' تیتر یک روزنامه ابتکار است. در بخشی از گزارش این روزنامه آمده است: بیشتر مسئولان هم به نظر غافلگیر شده بودند! بسیاری از مسئولان در تعطیلات نوروزی در سفر به سر میبردند و البته همین باعث شد که انتقادها و گلایههای زیادی هم در این باره مطرح شود؛ از نبود برخی استانداران در استانها گرفته تا شایعه سفر رئیسجمهوری به قشم برای گذراندن تعطیلات باعث شد نیشهای فراوانی به دولت و مسئولان زده شود.
** استفاده سیاسی از بحران سیل
به نوشته آرمان تاسف بیشتر آنجا بود که برخی حتی «سیل» را ابزار تخریب و یا تبلیغ زودهنگام انتخاباتی تصور کردند چنانکه در روزهای نخست سرازیر شدن سیل در کشور چنین الفا کردند که رئیسجمهور در قشم به تفریح مشغول و بیخیال وضعیت مردم سیل زده است که ادعایی کذب بود... یا برخی مخالفان دولت چنین عنوان کردند که نهادهای غیردولتی نقش بیشتری در رسیدگی به مکانهای سیل زده دارند که صحت ندارد و با مرور این نتیجه حاصل خواهد شد که وزرا، معاونان و استانداران و... تعطیلات نوروزی را فراموش کرده و در سفر به استانهای زلزله زده و اتخاذ تصمیمات برای بازسازی بودند.
در این میان برخی هم از آب گل آلود سیل، ماهی گرفتند و سیل را فرصتی طلایی برای تبلیغ انتخاباتی خودشان یافتند که از آن جمله میتوان به مهرداد بذرپاش اشاره کرد که به نام کمک به سیلزدگان فیلم و تصاویر زیادی در صفحات مجازی از آنها منتشر شد و برای رسیدن به هدف احتمالی خودشان که شاید انتخابات مجلس 98 باشد از ژستی در مقابل دوربین فروگذار نشدند! اظهارات محسن رضایی هم قابل تامل بود. او در حالی که هنوز ابعاد سیل در گلستان مشخص نشده بود گفت: «متأسفانه دولت، دائما در رویارویی با زلزله و سیل غافلگیر میشود و توانایی پیشبینی و پیشگیری حوادث را نیافته است.»
شرق در گزارشی از 'سیل سیاسی علیه دولت' خبر داد و نوشت: سیل که به راه افتاد و همه جای کشور را دربر گرفت، کافی بود تا سیل سیاسی دیگری هم علیه دولت به راه بیفتد و همه ارکان آن را فرا بگیرد. فارغ از اینکه عملکرد دولت در این ماجرا و ورود اعضای آن برای حل بحران تا چه اندازه بهموقع بود یا نبود که باور عموم نبود؛ اما این حجم از هجمه علیه دولت در دو سال گذشته، شاید کمنظیر بود. فضای مجازی در غیاب روزنامهها و مطبوعات به عرصه تاخت و تاز اکانتهای متعلق به جریان منتقد تبدیل شد
** انتقاد از عملکرد صدا و سیما
به گزارش آرمان صداوسیما هم به شکل خاص خود به سیل پرداخت و به نظر برخی صاحب نظران نگاه دوستانهای به دولت و فعالیتهای مسئولان دولتی نداشت و از آن برداشتهای دیگری میشد.
آرمان: چه کسی نمیداند که برنامهای مانند دورهمی مهران مدیری با چه سازوکاری شکل میگیرد؟ از کنار هم گذاشتن رنگ و بو و طعم برنامههای صداوسیما به آسانی میتوان فهمید که مدیریت واحدی در پس این برنامهها وجود دارد که منویات و ایدههای آنان را عملی میکند. مهران مدیری که قبلا نشان داده که در این موارد استقلالی ندارد و عین به عین دیدگاه تندترین لایههای مخالف دولت را به قیمت ماندن بر آنتن اجرا میکند، در حالی که آنتن زنده را در اختیار دارد، در برنامه دورهمی به عجیبترین شکل و به ناشایستترین حالت، همه را به سُخره میگیرد؛ آن هم در روزهایی که مردم استانهای فارس، لرستان، گلستان و خوزستان جلوههایی از همدلی را به نمایش گذاشتهاند و با لحنی خاص، امید مردم را زیر ضرب میگیرد. کاری که مهران مدیری انجام داد تا آن اندازه درست نبود که حتی صداوسیما هم نتوانست آن را تکرار کند و در بازپخش برنامه دورهمی حذف شد.
شرق با اشاره به غیبت رئیسجمهور در روزهای نخست سیل گلستان و در عوض حضور نیروهای نظامی، نوشت: صداوسیما بخشهای خبری این حضور را به طور چشمگیر پوشش میداد و کار تا جایی پیش رفت که مهران مدیری در یک ویژهبرنامه دورهمی صریحترین نقدها را تنها علیه دولت به کار برد تا جایی که حتی برخی اصولگرایان هم به او تاختند و از ادبیات او انتقاد کردند.
** ضرورت پیشگیری به خاطر شرایط اقلیمی
آرمان: این نکته گوشزدمان شد که کشورما در کانون بلایای طبیعی قرار دارد و باید که برای این مهم اندیشه اساسی کرد. ما در اولویت بندیهای خود باید برای ایمن سازی کشور و آمادگی در برابر بحرانها سهم و درجه بسزایی قائل شویم و حتی در برخی از سیاستها تجدید نظر کنیم تا امکان و فرصت لازم برای حفاظت از مردم وتمهید آسایش ورفاه آنها فراهم آید.
یک پژوهشگر نیز در گفتگو با آرمان با تاکید براینکه ایران کشوری سیل خیز ولرزه خیز است که ضرورت دارد تا در مورد کاهش خطرات ناشی از اثرات سیل و زلزله اقدلمات موثری بعمل آید، میگوید: نیامدن سیل و یا زلزله دال بر این نیست که خطری مناطق کشور را تهدید نمیکند. ایران کشوری لرزه خیزو سیل خیز است درحالیکه تغییرات اقلیمی به اثبات رسیده است باید در این زمینه کشورمجهز شود.
اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی در یادداشتی در روزنامه آفتاب یزد نوشت: در کشورما سوابق نشان میدهد که هم با زلزلههایی متعدد و هم سیلهای گوناگون روبه روییم. اما ظاهرا اولا منابع تامین پیشگیری از سیل آنگونه که باید اختصاص داده نشده است، دوم این که برنامهریزی و هدفگذاری درستی نسبت به این موضوع نشده است و سوما نسبت به مشکلات کشور و مردم بیتفاوتی صورت گرفته است. اما به راستی اگر منابع کافی در بحث مدیریت بحران یا مواردی مثل سیل اختصاص نیافته است پس چرا منابع کشور در بخشهایی دیگر هزینه میشود که به نسبت سیل و زلزله اولویت ندارد؟ درحالیکه باید جان و مال مردم برای هر دولتی بالاترین اهمیت را داشته باشد؟ از سویی اگر دراین زمینه تاکنون برنامه ریزی و تدارکات لازم نشده است، این امر نشان میدهد که یا توانایی اداره کشور توسط مدیران اجرایی وجود ندارد و یا انگیزه لازم از این که برنامهریزی در این زمینه صورت بگیرد.
** هزینه ها و خسارت های برجای مانده از سیل
آرمان در گزارشی از 'سیلاب هزینهها' خبر داد و نوشت: هزینه خسارات اقتصادی سیل را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: جبران خسارات ناشی از خرابیهای بهجایمانده از سیل و هزینه مقابله با بحران جاری. در مورد دوم، بهکارگیری نیروهای نظامی و تمامی نهادها و سازمانها و استفاده از ابزارهای مختلف اعم از آلات و ادوات نظامی، بهداشتی، حملونقل، تامین و توزیع اقلام دارویی و غذایی و غیره را میتوان از موارد هزینهبر در این شرایط دانست که در صورت پیشگیری و کاهش آسیبها از طریق اجرای کامل قوانین شهرسازی و حفظ محیط زیست و نیز فرهنگسازی، به حد اقل میرسید.
از دسترفتن مشاغل، نابودی زیرساختهای صنعتی، کشاورزی و دامداری نه تنها بخشهای تخصصی را درگیر هزینههای مضاعف کرده است، بلکه در ادامه سال جاری، زندگی آحاد افراد جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. کارگران بیکار، خانوارهای فاقد سرپناه، مشاغل نابودشده، افزایش هزینههای زندگی در پی کاهش بهرهوری تولید و کشاورزی، تنها گوشهای از مشکلات پیش روی مردم و مسئولان در ماههای آینده خواهد بود.
آفتاب یزد در سرمقاله خود با عنوان 'خطری در کمین فردای پس از سیل!' در خصوص یکی از آثار منفی سیل نوشت: یکی از این آثار که شاید در هیاهوی این روزهای بحرانی مغفول مانده و بحران فرصت طرح آن را نداده است خطر جابهجایی جمعیت است که میتواند در پی خسارات و آسیبهای ناشی از این سیل ویرانگر اتفاق بیفتد! سیل اخیر بسیاری از روستاها و مناطق کشاورزی را در استانهای مختلفی از لرستان تا خوزستان ویران کرده و خسارات سنگینی به آنها وارد کرده است که جبران آنها به سرعت ممکن نخواهد بود و در این میان ما با جمعیتی مواجهیم که مجبور به ترک خانه و کاشانه خود در روستاها شده و اکنون بسیاری از آنها خانه و محل سکونتی در روستای سیل زده خود ندارند که به آن بازگردند؛ در چنین شرایطی آنچه بیش از هرچیز انتظار میرود و نگرانکننده است، نقل مکان و به نوعی مهاجرت و سکنیگزیدن این افراد در حاشیه شهرهاست. رویدادی که تبعات منفی آن به مراتب از سیل طولانیمدتتر و شاید مخربتر است!
** نقش تحریم های آمریکا در کمک رسانی به سیل زدگان
اعتماد در سرمقاله خود با اشاره به تحریم های آمریکا علیه ایران یادآور شد: اگر امریکا عهدشکنی نکرده و از برجام خارج نشده بود قطعا تاکنون ناوگان هوایی و زمینی کشور نوسازی شده بود، یگانهای مختلف امدادی تجهیز شده بودند و امکانات مالی دولت برای رسیدگی همهجانبه به سیلزدگان مظلوم فراهم بود. پیشنهاد بنده به عنوان یکی از نمایندگان مردم این است که وزارت خارجه در این زمینه فعال شود و راههای پیگرد حقوقی و قضایی دولتمردان امریکا در مجامع مربوطه را جدا مورد بررسی قرار دهد. مسدود شدن حسابهای هلال احمر که ماموریتی کاملا امدادی دارد به وسیله تحریمهای مالی امریکا واقعا مقدمه یک جنایت است و هیچ توجیهی جز خصومت با شهروندان بیگناه ایران ندارد.
شرق برای پاسخ به این پرسش که تحریمهای ایالات متحده آمریکا چه خللی در کمکهای بشردوستانه ایجاد کرده است، به سراغ زهرا فلاحت، سرپرست معاونت امور بینالملل و حقوق بشردوستانه جمعیت هلالاحمر، رفته و نظر وی را جویا شده است. فلاحت می گوید: تحریمها نباید تأثیری در فعالیت ما به عنوان سازمان بشردوستانه داشته باشد اما واقعیت چیز دیگری است. در حوادث اخیر به دلیل تحریمهای ایالات متحده آمریکا نتوانستیم هیچ مبلغ نقدیای دریافت کنیم شماره حسابهای هلالاحمر به عنوان یک نهاد بشردوستانه نیز شامل تحریمها میشوند. در زلزله کرمانشاه ما شماره حساب خود را اعلام کردیم اما به دلیل اینکه از سال 2008 میلادی بانکهای ایران تحریم شدهاند، هیچ کمک نقدیای دریافت نکردیم. در روزهای اخیر نیز ایمیلهای زیادی از ایرانیهای خارج از کشور دریافت کردیم که در آن نوشته بودند برای ارسال کمک نقدی به بانکها مراجعه کردهاند اما با توجه به تحریمها قادر به این کار نبودند و از ما پرسیده بودند در این شرایط باید چه کاری انجام دهند. صلیب سرخ و دیگر نهادهای بشردوستانه بینالمللی نیز قادر به ارسال کمکهای نقدی نیستند.
روزنامه های اصولگرا
............................
** زیرسوال بردن عملکرد دولت در بحران سیل
کیهان در گزارش صفحه نخست خود نوشت: بلایا و حوادث طبیعی مثل سیل، زلزله، طوفان، رانش زمین، سونامی، آتشفشان و... روزانه اتفاق میافتد و روزی نیست که در اخبار و گزارشهای رسانههای جهان خبری از مرگ و میر دهها، صدها و در برخی مواقع هزاران نفری مردم در این بلایای طبیعی منتشر نشود. علیرغم اینکه دولتها در سراسر جهان برای مقابله با این بلایای طبیعی برنامهریزی میکنند با این وجود معمولا چون این حوادث با غافلگیری همراه است دولتها قادر به مدیریت همه جوانب آن نیستند. اما نکته تاسف بار استفاده سیاسی از این حوادث است. در هیچ کجای جهان برای مطامع پست باندی و جناحی و حزبی کسانی را که در وسط میدان در حال خدمترسانی به آسیبدیدگان این بلایای طبیعی هستند مورد حمله و هجمه قرار نمیدهند.
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان در یادداشتی به بهانه تقدیر از همبستگی مردم در کمک رسانی به سیل زدگان نوشت: فاجعه سیل نشان داد که در ایران اسلامی روح همبستگی در میان مردم ما و حالت بسیجشوندگی برای خدمت به هممیهنان یک پدیده استثنایی است که در سایر نقاط عالم - اگر نگوییم یافت نمیشود، ولی با جرأت میتوان گفت که به ندرت دیده میشود... اکنون روی سخن با مسئولان محترم است و این پرسش از آنان در میان است که چرا این ظرفیت عظیم و کارآمد را برای مقابله با سایر مشکلات به کار نمیگیرید؟! آنها میتوانند از نیروی توانمند مردمی، مخصوصا جوانان مومن و انقلابی برای مقابله با بسیاری از مشکلات اقتصادی پیشروی نیز بهره بگیرند.
کیهان در گزارشی باتیتر 'آزمون سخت سیل' نوشت: در روزهای ابتدایی وقوع سیل اهمال کاری بعضی مسئولان از جمله غیبت چند روزه رئیسجمهور و موضوع سفرهای خارجی برخی مدیران ذیربط در بزنگاه خطر تلخی این اتفاقات را برای مردم دوچندان کرد و واکنشهای بسیاری را نیز برانگیخت.
مدیریت پشت میزنشین، کُند ، راکد و متمرکز ، معمولا از تحولات بزرگ عقب میماند. این سبک از مدیریت با انفعال در تصمیمگیری و کُندی در اجرا و عدم درک و شناخت و تشخیص به موقع، نمیتواند رفعکننده مشکلات باشد. در مقابل مدیریت فعال، قوی، با تحرک و قدرت تصمیمگیری و ریسک پذیری، مدیریت خستگیناپذیر، مدبرانه و مبتنی بر علم و شایستگی که از آن به عنوان سبک مدیریت جهادی نام برده میشود، موجب رفع مشکلات و حرکت پرشتاب کشور خواهد شد.
به نوشته حسین قدیانی یادداشت نویس وطن امروز بزرگی کردن و بزرگانه زندگی کردن، رسم جوانان کمسن و سال این دیار است! همان عزیزان که در همین روزهای اخیر، در نهادهایی چون هلالاحمر و بسیج و ارتش و سپاه و کمیته امداد، سنگ تمام گذاشتند در مقوله خدمت و رسیدگی به امور سیلزدهها!
نسلی که موسم امتحان، جا نمیزند؛ چه دولت به وظایفش عمل کند؛ چه نکند! از سویی این نسل جوان است و از سویی هم بزککنندگان آمریکا در جناح افسادات که درست وسط سیل، دغدغهشان عرقخوری است! یا آن مشاور دولتی که در این گیر و دار، دنبال کشف میزان محبوبیت فلان مجری صداوسیماست!
مکرر دیدیم که به انحای مختلف خواستند خوار و خفیف کنند حضور جوانان جهادی در مناطق سیلزده را! یعنی تخفیف کار قابل تقدیر! یا تلاش همیشگی و نخنما برای تفرقه میان سپاه و ارتش که باز هم با بصیرت سران این 2 نهاد، سرشان به سنگ خورد البته!
در یادداشتی از روزنامه جوان می خوانیم: مدیریت بحران در کشورما به معنای واقعی مدیریت لوکس به حساب میآید چراکه با حوادث غیرمترقبه و طبیعی حتی کوچک هم چنان خسارتهای بسیاری برجا میماند. کشور در حوزه مدیریت بحران دچار آشفتگی و بیبرنامگی مفرطی است. با وجود آگاهی از اینکه کشور ما حادثهخیز است، اما مدیریت بحران در جایگاه واقعی و حقیقی خود قرار ندارد. اگر به اخبار و مباحث این حوزه به دقت رجوع شود، فقط بلد رسانهای «مدیریت بحران» به چشم میآید. با یک آتشسوزی یا وقوع زمینلرزه، سیل و سیلاب با وجود اطلاع پیشبینی از بحران، «غافلگیری» حرف اول مسئولان میشود. در چند سال اخیر مدیران بحران و برخی دیگر از مسئولان دم از آمادهنبودن و ناکافی بودن تجهیزات و امکانات و زیرساختها را میزدند. گویا این مسئولان وظایفشان را فراموش کردهاند! مدیریت بحران در کشور ما حرفهای دهان پرکن بسیاری دارد، ولی در عمل همچون طبل توخالی است که فقط صدای آن، آن هم پس از وقوع بحران شنیده میشود. مدیریت چندپاره در حوزه مدیریت بحران، کشور را به بحران کشانده است؛ در حوزه پیشگیری هم عقب مانده و فقط هزینه بیتدبیریها را میپردازیم.
سردبیر روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت: مسئول شدی و طبیعتا مورد سؤال قرار می گیری؛ پس اگر چند شهر را آب برد و شما بعد از چند روز تلفنی زحمت پیگیری کشیدی یعنی کم کاری کرده ای و مسئول خسارات هستی. اگر وزیر کشور به استاندار یک استان حادثه خیز مرخصی می دهد، خودش باید به مرخصی برود. اگر فلان شهردار و بهمان فرماندار، عرضه مدیریت بحران ندارد، باید سراغ کاری در قد و قواره خود بروند. تاوان تحمل اینگونه افراد، بی خانمان شدن چندین و چند خانواده و تلفات جانی و مالی و روحی و داغدار کردن یک ملت است. این سیل، فقط آب با خودش حمل نکرد، بی تدبیری برخی مسئولان را هم با خود حمل کرد و به رخ کشاند.
حسام الدین نراقی، کارشناس عملیات امداد و نجات در گفتگو با رسالت می گوید: در نقد مدیریت بحران سیل اولین و مهمترین مسئله ناهماهنگی در دستگاههای اجرایی استان ها و سطح ملی است که یک تهدید بزرگ است؛ ما در کشور و بر اساس طرح های کلان، چیزی به عنوان قطب بندی و منطقه بندی داریم که چند استان یک منطقه می شوند. اگر سازمان بحران کشور به صورت سیستماتیک و درست کارش را انجام دهد، می تواند استان ها را تقویت کند و آنها یک قطب و منطقه شوند و همدیگر را در مواقع بحران پوشش دهند. این بحث را در هلال احمر و وزارت بهداشت هم داریم.
** تاثیر تحریم های آمریکا بر کمک رسانی جهانی به سیل زدگان
سیاست روز در یادداشتی با عنوان ' توهم کارگشایی اف.ای.تی.اف را سیل برد' نوشت: درست در لحظاتی که در سبک و سنگین کردن پذیرش تعهدات بینالمللی جدیدی بودیم تا مراودات اقتصادی را با اروپایی که به ظاهر با حمایت از ایران همچنان در برجام مانده و مانند امریکا به راحتی از این تعهد بینالمللی که پشتوانهای مانند قطعنامه سازمان ملل را داشت! خارج نشده، مانده بودیم، درست زمانی که داشتیم از معایب و مزایای پیوستن به پالرمو و اف.ای.تی.اف مینوشتیم و میخواندیم، زمانی که داشتیم تلاش میکردیم اینستکس را بشناسیم و باور کنیم اروپا بدون امریکا مراوده اقتصادی را با ایران راه میاندازد، سیلی راه افتاد که همه آن فکرهای مثبت را با خود برد و دوباره یادمان آورد که امریکا و اروپا به هم وابسته بوده و بدون هم آب هم نمیخورند چه رسد به راهاندازی کانال مالی! سیل خیلی چیزها را با خود برد شاید تمام دارایی یک کشاورز، شاید تنها عضو خانواده یک پیرزن و شاید امید یک روستا!