میان عشق و وظیفه

کد خبر: ۶۹۰۳۴
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۴ 30 July 2015

حمید رستمی

این چندمین بار است که اردبیل شاهد یک حادثه ناخوشایند اجتماعی می شود و همراه با گسترش روزافزون رسانه های مجازی اخبار و تحلیل های آن تا پایتخت رسیده و حتي سر از شبکه های ماهواره یی درآورده و به زعم برخی ها تصویر ناخوشایندی از منطقه پیش روی سایر هموطنان قرار می دهد و در قضاوت آتی آنها نسبت به این خطه تأثیر منفی می گذارد.

در این میان دیواری کوتاه تر از خبرنگاران پیدا نمی شود و همگان به شماتت برمی خیزند که چرا فلان خبر رسانه یی شده است و مگر در استان های دیگر اخباری به مراتب ناگوارتر و با چشم پوشی خبرنگاران منطقه در حول و حوش همان نقطه جغرافیایی متوقف نمی شود؟

در علم رسانه و ارتباطات یک اصل پذیرفته شده وجود دارد به این مضمون که: «خبر خوب خبر بد است!» به این مفهوم که معمولاً جذابیت خبری اخبار ناگوار بسیار بالاتر است و یک خبرنگار درست مثل هر شغل دیگری سعی دارد همیشه بهترین باشد در نتیجه تلاش خود را معطوف به پوشش اخبار حوزه خود نموده و در این میان شاید گزارش نمودن برخی خبرها هم به زعم برخی ها ناحوشایند باشد اما آيا این ملاحظه كاري نافی رسالت خبری یک خبرنگار نیست؟

اینجا یک پارادوکس عظیم برای یک خبرنگار به وجود می آید. در حالی که او نیز همچون سایرین شايد هم بيشتر از آنها- دلش برای زادگاهش می تپد و سر آن ندارد که تصویری ناخوشایند از محل سکونت خویش ارائه دهد و از سوی دیگر رسالت خبری وامی دارد تا هم برای تحقق بخشیدن به اصل پذیرفته شده جهانی در مورد گردش صحیح اطلاعات تمام تلاشش را بکند و هم اینکه برای جلوگیری از تکرار این وقایع ناگوار با روشن تر كردن زوایای پنهان و تاريك آن حادثه، درس عبرتي برای آیندگان بسازد تا این چنین اسان شاهد از دست رفتن جان انسان ها نباشیم.

در وقوع یک حادثه عوامل تاریخی و اجتماعی بسیاری دخیل هستند که هر کدام باید به نوبه خود پاسخگوی وجدان جمعی شهروندان باشند نه اینکه بازی کی بود کی بود من نبودم! راه بیندازند و همه چیز را به قضا و قدر بسپارند و همه کاسه و کوزه ها را بر سر خبرنگاری بشکنند که شاید در این قضیه کمترین تقصیر متوجه او باشد و البته این امر هم نافی احتمال اشتباه داشتن و وجود ضريب خطاي یک خبرنگار نیست چه اینکه او هم مثل تمامی انسان ها جایز الخطا می باشد ولی شایسته آن نیست که تمام ارگان های فرهنگی و غیرفرهنگی که قرار است در کار درست کردن زیربنای فرهنگی باشند، از زیر مسئولیت شانه خالی کنند و با محکوم کردن یک خبرنگار قضیه مختومه اعلام بشود.

سال گذشته در دیداری خصوصی با یکی از بلندپایه ترین مقام های مذهبي - سياسي استان، ايشان از بالا بودن آمار نزاع دسته جمعی در سطح استان شديدا گلایه مند بودند و انتظار داشتند که مطبوعات در این زمینه قدم هایی بردارد. نیازی به یک تحقیق علمی و میدانی هم نیست چند ساعت گشت زنی در خیابان های اصلی شهر هم نشان می دهد که چگونه افرادی بالغ و با شرایط سنی مناسب بر سر مسائل پیش پا افتاده آنچنان بر سر هم نهیب می زنند که انگار اختلاف حسابی میلیاردی دارند و صرفاً با خون و خونریزی نسبت به بی حساب شدن با یکدیگر می توانند اقدام کنند.

شاید یکی از مهم ترین دلایل این پرخاشگری جمعی پائین بودن سطح درآمد هم استانی های عزیز باشد که به دلیل فشارات اقتصادی سعی در تخلیه روحی و روانی خویش دارند و بخشی هم برمی گردد به جغرافیای خشن کوهستان که به زعم روانشناسان خلق و خوی ساکنانش را تحت تأثیر خود قرار می دهد، ولی بخش اعظمی هم به غفلت فرهنگی اصحاب رسانه و ارگان های مربوطه برمی گردد که نتوانسته قواعد زندگی دسته جمعی را نهادینه کنند و اگر چه در ظاهر به زندگی مدرن روی آورده ایم ولی در باطن روی همان زندگی عشیره یی و اختلافات کوچک که پتانسیل تبدیل به فاجعه یی بزرگ را دادند تمرکز داریم و در آخر گناه اصلی به گردن خبرنگاری ست * که خبر مربوطه را به مرکز مخابره کرده است.

در حالی که انتشار اخبار در دنیای امروز از بالا به پائین است و این یک اصل پذیرفته شده است که خبر رخدادی در رده های پائین باید آنقدر ارزش خبری داشته باشد تا رو به بالا حرکت کرده و به مرکز برگردد اینجاست که طبق اصل خبر خوب فقط اخباری پتانسیل رسیدن به پایتخت و توانایی جذب اشان را دارند که به همین صورت در ناگوارترین شکل ممکن اتفاق بیفتند. اینجاست که حمله به یک بیمارستان و مرگ مشکوک یک پزشک پرآوازه برایشان جذاب تلقی می شود.

شاید وقت آن رسیده که مسئولین امر به یک بازخوانی تاریخی در این موارد دست زده و روی به کارهایی عملی تر آورده و سعی در کم کردن هر چه بیشتر این اتفاقات از سطح استان نمایند نه اینکه دست روی دست گذاشته و منتظر وقوع اختلافات ریز و درشت و تلخ در سطح استان باشند و آنگاه با بستن فضای اطلاع رسانی سعی در کتمان آن داشته باشند و به تبع این اتفاق، زمانی که خبر صحیح در اختیار مخاطبان قرار نگرفت و اقناع نشدند عنصري به اسم شايعه متولد مي شود و نشر حرفها بصورت درگوشي به صورت شگفت انگیز بالا رفته و عرصه را به دست گرفته و چنان شلم شوربايي مي شود كه تشخيص سره و از ناسره كار كرام الكاتبين است و ضربه یی که این امر به اعتماد عمومی جامعه وارد می کند و شدیداً آن را در مقابل اتفاقات گوناگون آسيب پذير مي نمايد از هزينه يي كه بابت انعكاس درست خبر حتي در گستره کشوری بر استان تحمیل می شود به مراتب بیشتر و بیشتر است تا جایی که بعد از یک مدت کوتاه افکار عمومی نتیجه یک بازی فوتبال را هم به راحتی از ما قبول نمی کند و احساس می کند که باز هم به دلیل برخی مصلحت اندیشی ها ترجیح داده اند این نتیجه دیرتر و به صورت قطره چکانی تر به دست شان برسد. سلب اعتماد از مخاطب امری برگشت ناپذیر است و این اصلاً چیز خوبی نیست!


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۹
آقای رستمی شما که از آقای خدابخش اینقدر حمایت می کنید این حمایت ها را ناشی از عشق می دانید یا وظیفه؟
محسن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۰
آقای رستمی یادتان است بر علیه آقای کمال الدین پیرموذن یادداشتهای انتقاد آمیز و تخریبی می نوشتید چه شد حالا سردبیر نشریه اش(دغدغه ) و مشاور رسانه ای وی شدید ؟
شایسته است قلم بدست ، قدر قلم خود را بداند و شخصیت مستقل و مردمی داشته باشد و به اشخاصی که قدرت دارند نه چسبد چونکه دوستی با سیاسی ها ، دوستی با داومی نیست؟
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار