هرچه باشد اما اين نحوه صحبت، چه هدف انجام مصاحبه باشد و چه اعلام عدمتمايل به گفتوگو، چه مخاطب يك خبرنگار باشد و چه يك «شهروند غيرخبرنگار» اخلاقي نيست. هرچند آنچه اين جملات را سوژه اين گزارش قرار داده، نه وجوه اخلاقي، بلكه عواقب سياسي آن است. به بيان ديگر اينجا مساله فقط اين نيست كه برخورد سينكي با خبرنگار تسنيم اخلاقي بوده يا نه، مساله اين است كه اين رفتار اخلاقي يا غيراخلاقي، خالي است از ذرهاي درايت و سياست. مساله اما وقتي جديتر ميشود كه نگاهي بيندازيم به سابقه سينكي و موهاي جوگندمي اين مدير كهنهكار اقتصادي كه در گذر ايام و زيست حرفهاي در عالم سياست به اين رنگ درآمده و فاجعه وقتي تكميل ميشود كه به ياد بياوريم نمونههاي متعدد و مكرر اين قبيل رفتار را ازجانب ديگر سياسيون چپ و راست.
تا آنجا كه حتي در اين چندماهه پرالتهاب دولت جديد حسن روحاني هم اين اولين مورد از اين دست اتفاقات نيست و آذرماه سال پيش، شوخي غيرمودبانه محمود حجتي در جريان بازديد به استان گيلان با يك شاليكار با حواشي فراواني روبرو شد و كار به آنجا رسيد كه نماينده لنگرود در مجلس كه ازقضا در زمان بازديد كنار دست وزير ايستاده بود و سعي در ممانعت از پرسش شاليكار داشت، چند روز بعد در صحن علني مجلس بهشدت نسبت به رفتار حجتي انتقاد كرد. در اين ميان البته واكنش حجتي برخلاف نمونههاي مشابه، واكنشي منطقي و اصولي بود. زماني كه وزير كشاورزي در پيامي كوتاه نوشت: «خدا نيامرزد حجتي را اگر خداينكرده شائبه توهين به بندگان خدا را درسر خود بپروراند؛ چه رسد به كشاورز دلسوخته و زحمتكشي كه تلاش ميكند افت قيمت حاصل تلاش سالانه محصولش (برنج) را به گوش مسوولان برساند.»
با اين حال، الگوي رفتاري صحيح حجتي از سوي ديگر وزراي حاشيهساز دولت روحاني تكرار نشد. نه زماني كه حسن قاضيزادههاشمي، وزير بهداشت و درمان شبيه به سينكي، به خبرنگار يك روزنامه اصولگرا گفته بود «هر چرتي را نپرسيد» يا كمي پيش از آن فرماندار يكي از شهرستانهاي استان ايلام را «بيشعور» خطاب كرده بود و نيز چه زماني كه عباس آخوندي، وزير راه و شهرسازي با لحني نامتعارف با گلايه يك شهروند از قيمت بالاي پاركينگ فرودگاهها برخورد كرد يا وقتي كمتر از يك ماه پس از اين ماجرا، ميكروفن خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان را در گوشهاي از حياط دولت به طرفي پرت كرد و به او گفت: «يك جو عقل داشته باشيد» اوضاع وقتي پيچيدهتر شد كه آخوندي همچون حجتي دست به قلم شد و برخلاف او، بهجاي يك عذرخواهي ساده، مسائلي جديد پيش كشيد كه موج جديدي از هجمههاي انتقادي به دولت را ايجاد كرد. اين مسائل اما وقتي بيش از اين، موردتوجه اهل نقد و نظر سياسي قرار ميگيرد كه بدانيم وزرايي همچون قاضيزادههاشمي، حجتي و حتي آخوندي ازجمله دولتمردان موفق اين دولتند و بعضي اقداماتشان در حوزههاي تخصصي جزو نقاط روشن كارنامه دولت حسن روحاني فهرست شدهاند.
اما همين وزراي نسبتا موفق دولت «تدبير و اميد» با اندكي بيتدبيري، اميدها به توفيقات دولت را نا اميد ميكنند و اين دولت زير ذرهبين منتقدان را بيش از اين، تحت فشار قرار ميدهد. با اين همه، واقعيت آن است كه اين رفتار ناصواب و مهمتر از آن، بهدور از سياستِ سياسيون مسالهاي بهمراتب مهمتر از فشار مقطعيِ رسانهاي به يك دولت است. تدقيق بيشتر ما را متوجه اين مهم ميكند كه اين رفتار عجولانه و عجيب، نشاندهنده آن است كه ما در كشورمان «سياستمدار حرفهاي» بسيار كم داريم.
بعضي ميگويند نبود «سياستمدار حرفهاي» در كشوري كه معمولا امور از طريق حرفهاي پيش نميرود، چندان هم عجيب نيست. اينها به قولي معروف استناد ميكنند كه اصطلاحا «بايد همهچيزمان به همهچيزمان بيايد» و ميپرسند مگر در مملكتمان چهكار حرفهاي داريم كه سياستمدار حرفهاي داشته باشيم. ما هم لبخند ميزنيم و شايد حتي تاييد كنيم اما واقعيت اين است كه نه ما و نه خودشان پاسخ اين سوال را نميدانيم اما ميدانيم كه فقدان «سياستمدار حرفهاي» در مملكتي كه «همهچيزش سياسي است» و بعضا عاديترين امور زندگي خصوصي شهروندانش هم به مسائل و رويدادهاي عالم سياست داخلي و خارجي گره خورده، مصيبتي بزرگتر است. خوب است، اينها را بگذاريم كنار قول معروفي ديگر در ادبيات سياسي حرفهاي و غيرحرفهاي ايراني.
گفتهاي كه بارها و بارها از زبان سياسيون جدي و رسمي كشور و همچنين شهروندان كوچه و بازار و سرنشينان تاكسيهاي شهري شنيدهايم: ايرانيان هميشه روسا و رهبراني با شخصيت فرهمند (كاريزماتيك) ميطلبند. يا وقتي همين مقوله از جنبهاي ديگر مطرح ميشود: در ايران هميشه سياستمداران فرهمند هستند كه قادر به كسب اعتماد از مردم و جلب آراي شهروندانند. موضوعي كه از هر طرف به آن نگاه كنيم، شبيه به خبر داغ ديروز درمورد سينكي كه آماري دقيق درمورد ميزان بازنشر آن در رسانهها در دست نيست، به مدد آمار و ارقام اثبات نميشود اما تجربه زيست سياسيمان در دههها و قرون متمادي آن را برايمان تبديل به باوري سياسي كرده است.
اينبار هم نميتوانيم با قطعيت ادعا كنيم اما اينطور كه به نظر ميرسد، شايد همين نبود سياستمداران حرفهاي باعث پيشرفت سياستمداران فرهمند شده است و در اوضاعي كه سياست حتي ازسوي سياسيون هم حرفهاي دنبال نميشود، تكستارههايي بهمدد تواناييهاي فردي و ويژگيهاي شخصيتي همچون توانايي سخنوري، جذابيتهاي ظاهري و قدرت نفوذ در دل شهروندان، بهجاي تاثيرگذاري بر افكار و قوه عاقلهشان موفق به جلب نظر ملت شده و چند صباحي در سپهر سياست ايراني ميدرخشد. هرچه هست، فعلا سينكي، استاندار سالهاي دور بوشهر و معاون اين روزهاي وزير صنعت، معدن و تجارت كه ازقضا در آستانه همين دولت فعلي، از جديترين گزينههاي تصدي وزارت صنعت نيز بود، آخرين سياستمداري است كه مرتكب سياستورزي غيرحرفهاي شده و با اين عمل خود، در روزهايي كه بازار ارز به عنوان يكي از حيطههاي وظايف اين مدير صنعتي حال و روز خوشي ندارد، دولت را يك قدم ديگر به گوشه رينگ منتقدان عقب رانده. سينكي تا زمان نگارش اين گزارش به درخواست «اعتماد» براي مصاحبه، پاسخي نداده و بايد ببينيم او ميخواهد با چه سياستي با اين حاشيه روبهرو شود. حرفهاي شبيه به حجتي يا آماتور با الگوي آخوندي.