تابناک سیستان و بلوچستان: اینجا سیستان و بلوچستان است، سرزمین کهن ایران زمین که حال سالهاست خشکسالی و بیکاری درآن رخنه کرده است. بیشترین آمار حاشیه نشینی شهرها در این استان است، استانی به وسعت کشور سوریه، ولی مغفول در طی سالهای متمادی. این بیکاری و خشکسالی گاها فقر را به همراه داشته است، فقری که رسول مکرم اسلام میفرمایند" کادالفقر ان یکون کفرا" ولی مردم سرزمین سیستان و بلوچستان عابدند، خدا شناسند و با کلید مناعت، در برابر فقر ایستاده اند، اینجا سرزمین کهن ایران است.
سالها پیش زمانی که سردار حاج خداکرم به تازگی فرمانده انتظامی این استان شده بود، به واسطه دوستی با پدرم شبی افطار منزل ما دعوت بود. آن زمان از تنگناهای کار در سیستان و بلوچستان میگفت، از کمبود بودجهای که باید خرج نیروهایش میکرد در برابر اشرار و قاچاقچیان مجهز. میگفت وقتی من به نیرویم تن ماهی و کنسرو میدهم، چه چیزی جز عزم جهادی و قصد قربت میتواند وی را تشویق به مبارزه با آن اشراری کند که از اطعمه و اشربه کمی ندارند. از نیاز منطقه به کار فرهنگی میگفت و میگفت و میگفت. اشک سردار آن شب سر سفره افطار به یادم هست که میگفت اگر در این استان سربازی سر سفره افطار گرسنه بماند و نتواند آنطور که باید انجام وظیفه کند من مسئولم، یادت بخیر سردار.
سن من آن زمان قد نمیداد که بفهمم این حرفها را، بعدها از باکریها، همتها، باقریها، برونسیها و خیلیهای دیگر احوالاتی را شنیدم که خیلی اشک آن شب سردار را تداعی میکرد. اما دیری نپایید که سیستان وبلوچستان سکوی پرتاب سردار شد و خون پاکش نهال آرمان های بزرگش در منطقه را آبیاری کرد و در این سرزمین جاودانه شد.
پس از وی بزرگان دیگری آمدند و رفتند تا سردار شوشتری؛ دلیرمرد عرصههای جهاد، ایمان و تقوا حال در قامت انسانی فرهنگی به سیستان و بلوچستان آمد. چه زیباست صفت مسیح سیستان برای وی. چه طایفهها و اقوامی که نزاعهای قدیمی خود را به واسطه جلسات وی در چادرهای بلوچی به آشتی و صلح و صفا تبدیل کردند. دلیرمردی که داستان مبارزه تن به تن وی با سرهنگ جاسم (پسرخاله صدام) در عملیات مهران زبانزد است و با کشتن جاسم، عملیات مهران با موفقیت به پایان رسید.
حال این مبارز زبانزد که از فرماندهان ارشد سپاه است به قرارگاه قدس آمد تا اینبار با سلاح فرهنگی به جنگ دشمنی برود که مدتی است دستکش مخملی بر پنجه چدنی خود کشیده است. و چه خوش پاداش شیرینی گرفت مسیح سیستان در منطقه پیشین و با انتحار یک جاهل وی هم ابدی شد و به قافله شهدای کربلا و اسلاف خود همت و باکری و دیگر ستاره های این سرزمین رسید.
علم شوشتری و منصوری امروز در دستان شیربیشه کارزار، سردار مارانی است؛ سردار رشید اسلام که حال سالهاست سفیدی محاسن بر صورت سیهچردهاش زیبایی و ابهت خاصی داده است، مردی که برای دوستان چونان دوستی مهربان و البته دشمنی خبره برای دشمنانش است، این را میشد از زجه های تریبون سازمان سیا فهمید زمانی که وی به دست فرماندهی معظم کل قوا ترفیع درجه گرفت معلوم شد که چه دارد میکند؛ وقتی رادیو فردا شیون سرمیدهد این یعنی راه به درستی انتخاب شده است و راهدار کاربلد است. اولین بار وی را در چابهار دیدم، موهای سفید، بدنی ورزیده و چشمانی نافذ. شبیه تکاوران بود، بعدها از بچه های سپاه کلی از خصائص اخلاقی اش شنیدم، از خاکی بودنش، مصمم بودنش، دل رئوف و مهربانش و در عین حال عزم راسخ، رزمنده ای متبحر و دیواری غیر قابل نفوذ. ناخوداگاه آیه شریفه "مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم" در ذهن تداعی شد. این خصلت سپاه حضرت رسول است، با دوستان مرودت، با دشمنان عداوت.
این خصائص شاید از یک مدیر فرهنگی دور از انتظار نباشد، ولی سردار فرمانده یک قرارگاه امنیتی در جنوب شرق کشور، یعنی متولی پوششی امنیتی بر استان های سیستان وبلوچستان، کرمان و هرمزگان است. امنیت جنوب شرق کشور به عهده قرارگاه قدس است، یعنی هر نوع تهدیدی که از ناحیه مرزهای مشترک ایران با پاکستان و افغانستان در جنوب شرقی کشور متوجه امنیت کشور شود این قرارگاه قدس است که باید برای مقابله با این تهدید طرح و برنامه داشته باشد و آن را متناسب با تهدید اجرا کند.
همه اینها یعنی قرارگاه قدس، قرارگاهی امنیتی، اطلاعاتی و کاملا نظامی است. افراد در این قبیل مراکز در دنیا، قاعدتا تابع نظام خشک جاری بر قواعد و تشکیلات هستند که شاید با جمادات فرقی نکنند، سنگدل، قصیالقلب و کاملا جدی.
ولی اینجا ایران است و اینها میراث داران بهترین فرزندان این خاک و سرزمین، اینها ضمیر مرجع ندای حاج صادق آهنگران هستند که میگوید کجایند مردان بی ادعا.
امروز سپاه در سیستان و بلوچستان و جنوب شرق کشور بر مباحث امنیتی اشراف کامل دارد، از تحرکات ضدانقلاب آگاه است و به اذعان دوست و دشمن، شاهد امنترین سالهای استان پس از انقلاب در سالیان اخیر هستیم، آنهم در زمانی که دشمنان منطقه ای و غربی، سلفی ها و وهابیت، گروه های تکفیری و ضدانقلاب با صرف دلارهای نفتی و غیرنفتی همواره مترصد نفوذ به منطقه هستند، نفوذ فیزیکی و یا عقیدتی.
روزی سردار مارانی از آرامش بسیجیای میگفت که در گرمای وحشتناک 8-57 درجه سانتیگرادی خدمت میکند و کمتر از 1 میلیون تومان حقوق میگیرد. جای سردار حاج خداکرم خالی که دلیل این را فقط روحیه جهادی و قصد قربت میدانست.
جالب است اینها قرار است در طرح سنای آمریکا به لیست سازمانهای تروریستی اضافه شوند، آن وقت یک سوال، اگر اینها تروریست هستند پس تروریست هایی که میشناسیم که هستند؟ من نمیفهمم خون سردار شوشتری و حاجخداکرم را چه کسی برزمین گرم بلوچستان ریخت؟ ظاهرا معادلات به هم میخورد.
اینجا سیستان و بلوچستان است، مردم سپاه را میبینند، میشناسند و با سپاه زندگی میکنند، عین دوران جنگ. اینجا اگر کسی گرفتاری دارد، مریض دارد، مشکل دارد، میداند سپاه هست. صدها بیمارستان صحرایی که سپاه برایشان ساخته، لوازمالتحریری که به فرزندانشان داده، آب لوله کشی، برق، پل و جاده و هزاران طرح در دست اجرا و از همه مهمتر امنیتی که در استان حاکم است، آیا اینها تروریستند؟ همین امسال بالغ بر 820 پروژه عامالمنفعه توسط سپاه در استان سیستان و بلوچستان افتتاح شد.
برای کسی که در پایتخت زندگی میکند، درک فعالیتهای سپاه شاید سخت باشد، اینکه مثلا فلان سازمان سپاه موشکهای دوربرد را دارد و یا فلان کار فرهنگی را در مرکز خاص انجام میدهد اینقدر ملموس نیست که وقتی در بیابان تفتیده بلوچستان حتی دام بیمارت را هم به بیمارستان صحرایی سپاه میبری. وقتی سیل میآید و نیروهای امداد خود منتظر امداد هستند، باز روی سپاه میشود حساب کرد. اینجا سپاه نه تنها خواب آسوده شب را به ارمغان آورده که روزهای خوب را هم به ارمغان آورده است؛ اینجا سپاه رسول الله زنده است؛ اشداء علی الکفار و رحماء بینهم در استان من نمود عینی دارد.