ذبیح جلیلی
انسان در هر شغلی، به هر اندازه پشتکار و
تجربه بیشتری داشته باشد، به همان میزان، آینده کاری درخشانتری خواهد داشت
و تقاضای کار برای او به مراتب بالاتر خواهد رفت. طی چند دهه قبل،
عکاسخانههایی با توجه به شرایط آن زمان، میزان بالایی از مراجعات را نسبت
به امروز به خود اختصاص داده بودند؛ به طوری که گاهی چندان فرصتی برای
رسیدگی به امور روزمره خود نداشتند. امروزه با تعییر سیستم کاری و پیشرفت
تکنولوژی این عکاسخانهها از رونق افتادهاند بهطوریکه دیگر کسی از آنها
سراغی نمیگیرد. بر همین اساس گویی این حرفه چندان از قانون داشتن تجربه
بالا و در مقابل رونق کاری بیشتر، پیروی نمیکند و قدیمیهای این حرفه، با
سالها تجربه به ورطه فراموشی سپرده شدهاند.همشهری در این زمینه و چرایی این موضوع با «حسین حکاکیان» عکاس قدیمی و
صاحب یکی از عکاسخانههای قدیمیشهر که همچنان مشغول فعالیت است،
گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید:
-
در دوران گذشته وضعیت عکاسی چگونه بود؟ توضیح دهید.
عکسهای گرفته شده در گذشته دارای ماندگاری بالایی بودند. من از ابتدای کار
تاکنون، سعی کردم عکسهای درجه یک و با کیفیت بالا بگیرم. در حال حاضر
احساس میکنم عکاسی هویت و ارزش گذشته را ندارد. در گذشته عکاسی شغل مهمی
در بین اقشار مردم به حساب میآمد. من یکی از عکاسانی بودم که هیچ وقت از
منظره عکس نگرفتم. حتی هیچ وقت دوربینم را از مغازه بیرون نیاوردم؛ چراکه
کار در مغازه بسیار بود و وقت کافی وجود نداشت.
-
همان طور که میدانید تعداد بسیاری از عکاسخانههای قدیمی شهر که مردم
با آنها خاطرات زیادی دارند به کارشان ادامه نداده اند. به نظر شما دلیل
این موضوع چه چیزی میتواند باشد؟
تنها دلیل این موضوع میتواند پیشرفت تکنولوژی باشد. افرادی که از این کار
کنارهگیری کردهاند اجبارا کارشان را کنار گذاشتهاند، چراکه با توجه به
رشد تکنولوژی اگر هم بخواهند قادر به ادامه کار نخواهند بود. روش کار در
عکاسی امروز با گذشته، بسیار متفاوت است. در عصر حاضر همه کارها دیجیتالی
است و کار عکاسی هم با کامپیوتر و فتوشاپ سر و کار دارد. با توجه به
موضوعات مطرح شده، تعداد زیادی از عکاسان قدیمی به دلیل حذف اجباری از حوزه
عکاسی، به نان شبشان محتاج شدهاند.
-
با این اوضاع و احوال، دلیل پایداری و ماندن شما به عنوان یک عکاس قدیمی در این عرصه چیست؟
وجود فرزندانم در این عرصه و سپرده شدن کار به آنها، عکاسخانه مرا باز نگه
داشت. ازآنجایی که امروزه نمیتوانم چندان در این عرصه فعالیت کنم ، تنها
تجربیاتم را در اختیار فرزندانم میگذارم. اگر فرزندانم در این عرصه به
یاریام نمیآمدند سرنوشت من همچون دیگر عکاسان قدیمی میشد.
-
چه شد که عکاسی را به عنوان شغل انتخاب کردید؟
بیش از 50 سال است که به عکاسی مشغول هستم. حدود 11 سال داشتم که پدرم فوت
کرد و از آن موقع به دلیل مشکلات مالی به تهران سفر کردم و در مغازه
شیشهبری شوهر خواهرم مشغول شدم. از آنجایی که روز اول نتوانستم مواد کار
را به خوبی ورز دهم، او هم عذر مرا خواست و از کار بیرون آمدم. به خیابان
لاله زار تهران که رسیدم مغازه عکاسی دوطبقهای دیدم با صاحب مغازه صحبت
کردم او هم با حقوق ماهانه 20 تومان به من کار داد که شبها نیز در همان
مغازه میخوابیدم.
حدودا 4 سال در آن مغازه کار کردم. وقتی وارد کار عکاسی شدم، روتوش عکسها
را انجام میدادم. ابتدا متوجه نشده بودم که پس از کاری که روی عکسها
انجام میدهم عکس برای چاپ ارسال میشود؛ چراکه تصورم این بود پس از روتوش،
ایرادات کار گرفته میشود. روزی یکی از کارکنان آنجا که همه عکسهای وی
را روتوش میکردم به دلیل فوت پدرش به عکاسخانه نیامد و مجبور شدم کار این
عکسها را به تنهایی انجام دهم و با استرس زیاد از این که عکسها را خراب
کردهام، آنها را تحویل دادم؛ اما او متوجه این موضوع نشده و زیر لب گفت:
«خدا به او خیر دهد که کارش را انجام داده و رفته است». در آن زمان متوجه
شدم که کارم را خوب انجام دادهام و این کارمند عکاسی پس از روتوش صورت
گرفته از سوی من، کار دیگری انجام نمیداده است. پس از اطمینان از کار خود،
به دیگر عکاسیها نیز سر زدم و در عکاسخانههای درجه دو و سه به کار روتوش
عکس مشغول شدم. این در حالی بود که عکاسخانه خیابان لالهزار، از روتوش
کاری من خبر نداشت و به امور دفتری و نظافت در آنجا مشغول بودم. یک سال به
همین منوال گذشت تا اینکه یک روز تعطیل که کسی در مغازه نبود عکسی از یکی
از دوستان صاحب مغازه گرفتم و به وی تحویل دادم؛ پس از تعریفهای بسیار مرا
پیش صاحب مغازه برد و همه متوجه کار خوب من شدند.
-
روش کار در آن دوران چگونه بود؟
آن زمان هر کس که شاگرد عکاسی میشد تنها در یک رشته میتوانست استاد شود.
روتوش عکس تنها رشتهای بود که از همان اول خیلی خوب فرا گرفتم. وقتی به
یزد برگشتم یکی از روتوش کاران خوب عکاسیهای یزد شدم ولی هنوز عکاس، مدل
گیر، نورپرداز و چاپ کن متبحری نشده بودم چراکه تنها روتوش کاری را ادامه
داده وایرادات کارم را رفع کرده بودم. آن موقع روتوش با مداد انجام میشد
ولی امروزه با نرم افزار فتوشاپ انجام میشود. عیوب صورت افراد به گونهای
گرفته میشد که در چهره فرد تغییری احساس نمیشد.کارها ابتدایی بود ولی به
نوبه خود حرفهای انجام میشد. فیلمها در آن دوران شیشهای بود و با آمدن
فیلم تخت به بازار، عکاسی پیشرفته تر شد.
-
کارتان در را تهران شروع کردید؛ چطور شد که به یزد برگشتید؟
بعد از تهران مدتی در کشور هند عکاسی کردم. بعد از آن برگشتم به ایران، در
خرمشهر عکاسخانه تاسیس کردم و پس از حمله عراق به ایران، به یزد برگشتم. با
سرمایه «محمدعلی قادریان» به منظور تنها روتوشکاری، مغازهای در خیابان
سیدگل سرخ اجاره کردم؛ وی تمام وسایل عکاسی را برایم تهیه کرد. همچنین قرار
شد به مرور زمان هزینههایش را جبران کنم.
-
وقتی شما وارد این کار شدید عکس رنگی در ایران گرفته میشد؟
عکاسی شایان آن موقع 35کارمند داشت و عکاسی هم به چند شاخه تقسیم میشد که
عدهای عکس سیاه و سفید را به رنگی تبدیل میکردند؛ البته این رنگیکردن
عکس ربطی به تکنولوژی نداشت. چرا که برای رنگی کردن، از چند نفر استفاده
میشد که به صورت تخصصی کارشان نقاشی چهره بود. جریان کار عکس کاملا رنگی
به گونهای دیگر بود؛ آن را به کرهجنوبی و آلمان میفرستادند و بعد از
2ماه، عکس آماده میشد. چند سال بعد از آن چندین آتلیه عکاسی در تهران
تاسیس شد که کار چاپ عکس رنگی انجام میدادند. پس از آن در یزد هم چاپ عکس
به صورت رنگی صورت گرفت.