«آيا ما در جنگ استراتژی داريم؟»؛ این پرسشی است که یکی از فرماندهان نخبه
دفاع مقدس از برادر محسنِ آن روزها پرسید و حالا خاطره ای شده که سرلشکر
رضایی با شعفی خاص درباره اش سخن میگوید و به یاد میآورد که با شنیدنش چه
اندازه از صمیم قلب خرسند شده؛ پرسشی که سؤال کننده یکی از فرماندهان
عملیاتی بود که از بهترین مثالها برای نشان دادن استراتژی کشورمان در جنگ
تحمیلی است.
به گزارش «تابناک»، دهم آبان ماه سال 1361، صد و چند
دقیقه مانده به نیمه شب، رزمندگان کشورمان عملیاتی را آغاز کردند که اهداف
بسیار مهمی را نشانه رفته بود؛ اما با عملیات های دیگری که تا آن روز به
انجام رسانده بودیم، تفاوت آشکاری داشت. آنقدر که میتوان سرفصل مجزایی
برایش گشود و از منظری متفاوت مورد بررسی و تحلیل قرارش داد.
عملیاتی
که در ماه محرم صورت میگرفت و از این روی «محرم» نام گرفت. آن هم در
زمانی که پس از فتوحات چشمگیرِ رقم خورده و چشیدن طعم شیرین پیروزی در
عملیاتهای «ثامن الائمه»، «فتح المبين»، «بيت المقدس» و «مسلم بن عقيل»،
عدم الفتح عملیات «رمضان» موجب شده بود دشمن خیالاتی شده و به قول معروف
هوا برش دارد!
از این روی، طراحی عملیاتی در دستور کار قرار گرفت که
بتواند در کنار محقق کردن برخی اهداف از جمله آزاد سازی بخش هایی از خاک
کشورمان که در اشغال صدامیان بود و وارد آوردن لطماتی به ایشان، تداوم تسلط
کشورمان در جنگ و ممانعت از خروج صدامیان از موضع انفعالی بود؛ اتفاقی که
اگر رخ میداد، جبران ناپذیر مینمود، به ویژه آنکه عدم الفتح عملیات رمضان
دشمن را شاد کرده و اثر نامطلوبی بر روحیه رزمندگان مان گذاشته بود.
اینجاست
که میتوان پی به تفاوت عملیات محرم با عملیات های قبلی برد و دریافت تا
چه اندازه انجام آن برایمان حیاتی بود و به چه میزان پیروزی در آن یا خدا
ناکرده عدم موفقیت در آن، در تعیین سرنوشت آن روزهای جنگ تحمیلی یا حتی
فرجام کار میتوانست نقش ایفا کند. عملیاتی که نخستین تجربه فرماندهی شهید
«حاج مهدی زین الدین» در آن رقم خورد؛ همان فرمانده شهیدی که به شهادت محسن
رضایی، دغدغه دانستن درباره استراتژی جنگ را داشت، در این باره تحقیق
میکرد و میآموخت.
فرو بردن عراق در حالت انفعالي محضمرحله
نخست عمليات در ساعت 22و 8 دقيقه شب 10 آبان ماه 1361 با رمز يا زينب
(سلام الله عليها) به فرماندهي سردار شهيد حسن باقري به اجرا درآمد.
نيروهاي خودي توانستند در كمتر از نيم ساعت پس از اعلام حمله در يك محور،
شماري از نيروهاي عراقي را به اسارت درآورده و در محور ديگر نيز نيروهاي
دشمن (به استعداد يك تيپ) را به محاصره درآورده و بسیاری شان را اسیر کند.
در
ساعت 6 صبح روز بعد به جز جناح چپ منطقه عمليات، كليه يگان ها به اهداف
تعيين شده دست يافتند و همه نيروها به هم ملحق شدند. تنها يگان هاي قرارگاه
چهارم به خاطر طغيان رودخانه دويرج و فقدان پل نتوانستند اهداف خود را در
منطقه پرچم هندي و ربوط به طور كامل تصرف نمايند و از این رو، تغییراتی در
مراحل بعدی عملیات رقم خورد.
در نتيجه طي اين مرحله 550 كيلومتر
مربع از خاك ايران از جمله ارتفاعات مهم منطقه مانند «پل چم سري»، «حوزه
نفتي بيات»، «نهر عنبر»، «شهر ميمه و «موسيان» آزاد و علاوه بر آن، جاده
عين خوش به دهلران نیز از زير ديد و تير رس دشمن خارج شد. همچنين شهرك طيب
عراق تحت اشراف قواي ايراني قرار گرفت.
در مرحله دوم، با وجود
پيروزيهاي مرحله نخست و از هم پاشيدگي و ضعف روحيه دشمن، به لحاظ عدم
موفقيت قرارگاه چهارم در مرحله نخست و خالي ماندن جناح چپ، چون مواضع فتح
شده نيز در معرض پاتك و تهديد دشمن بود، ترميم رخنه به وجود آمده ضرورت
داشت و از این روی، مرحله دوم عمليات در روز سه شنبه یازدهم آبان ماه 1361،
در ساعت 2 و 30 دقيقه بامداد آغاز شد.
نيروهاي خودي با الحاقي كه
صورت گرفت، محاصره دشمن را كامل كردند و موفق شدند در اين مرحله 150
كيلومتر مربع از زمين هاي اشغال شده را آزاد کرده و شماری از نيروهاي عراقي
به اسارت درآورند.
هدف
مرحله سوم عمليات محرم، تصرف همه بلندي هاي غرب حمرين و جاده ها و مراكز
مهم عملياتي و ايجاد و تأمين لازم براي جاده آسفالته چم سري، شرهاني و
زبيدات و جاده شوسه زبيدات ـ طيب بود و به اين منظور در ساعت 22 روز 15
آبان ماه 1361 حمله آغاز شد.
نبرد گسترده به واسطه مقاومت پراكنده
نيروهاي ارتش عراق و عدم پاكسازي منطقه در ساعت 8 صبح 16 آبان ماه به پايان
رسيد و در نتيجه آن 300 كيلومتر مربع از خاك عراق شامل پاسگاه هاي زبيدات،
شرهاني و ابوغريب و همچنين تأسيسات نفتي شامل 70 حلقه چاه نفت به تصرف
رزمندگان اسلام درآمد و همچنين سازماندهي 14 تيپ عراقي در اين نبرد آسيب
ديد.
تلفات و ضايعات وارده به دشمن شامل انهدام 8 تا 12 يگان
سازماني تا 70 درصد، انهدام 260 دستگاه تانك و نفربر، 230 دستگاه خودرو،
سقوط 10 فروند هواپيما و به غنيمت گرفتن 150 دستگاه تانك و نفربر، 250
دستگاه خودرو، چندين دستگاه موشك انداز ماليوتكا و مقدار انبوهي سلاح سبك و
كشته و زخمي کردن و به اسارت درآوردن 10400 تن از نيروهاي دشمن بود.
رزمندگان
کشورمان در اين عمليات شمال 4 لشکر پياده، يك لشکر زرهي و يك تيپ احتياط
از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و يك تيپ پياده از نيروي زميني ارتش بودند.
نيروي زميني تازه تأسيس شده سپاه پاسداران در اين عمليات به خوبي از تانك
ها و زره پوش هاي غنيمتي بهره برداري كرد.
نخستین تجربه فرماندهی شهید زین الدین در 23 سالگی
عمليات
محرم روايتي از تلاش مجدانه فرماندهاني چون شهيد مهدي زينالدين را بازگو
ميكند كه در پي عدم الفتح در عمليات رمضان، سعي در بازسازي روحيه
رزمندگان و نيز شكستن جو سنگين تبليغاتي دشمن را داشتند. انجام اين عمليات
در ماه محرم به عنوان يكي از ماههاي مقدس مسلمين و به ويژه شيعيان، امتداد
خط فكري مجاهداني را تشكيل ميداد كه خود را وارثان خون حسين(ع)
ميدانستند و اينك در ماه پيروزي خون بر شمشير ميرفتند تا كربلاي ديگري را
اين بار در جبهههاي جنگ تحميلي رقم بزنند.
عمليات محرم بزرگترين
عمليات پس از عدم الفتح در رمضان بود. در اين زمان قواي نظامي كشورمان در
پي آن بود تا با كسب موفقيت در جبهههاي جنگ جو سنگين رواني دشمن را بشكند و
از طرفي به فضاي عمومي داخل كشورمان نيز نشان دهد كه هنوز ابتكار عمل در
جبهه در دست نيروهاي خودي است. پس از عمليات فتح المبين و همچنين فتح
خرمشهر در الي بيت المقدس، به هر دليل عمليات رمضان با موفقيت انجام نشد.
اين وضعيت ميتوانست در افزايش روحيه دشمن و تحليل روحيه خودي تأثيرگذار
باشد. لذا فرماندهان، عمليات محرم را در آبان ماه ۱۳۶۱ مصادف با ماه محرم و
حدودا چهار ماه پس از رمضان طراحي كرده و به اجرا گذاشتند.
تيپ ۱۷
علي بن ابيطالب(ع) به فرماندهي شهيد مهدي زينالدين يكي از يگانهاي
شركتكننده در اين عمليات بود. جانشين تيپ درباره عملیات محرم میگوید:
وقتی منطقه را شناسايي كرديم و به كانالهاي دشمن برخورديم، برخي از دوستان
عنوان ميكردند، اين كانالها مشكلاتي براي عبور نيروها فراهم خواهد كرد،
اما شهيد زينالدين با نبوغ نظامي خود حرفي را زد كه خيلي باعث تعجب ما شد.
او گفت فكر ميكند اين كانالهاي يك فرصت براي ماست. به اين ترتيب كه
ميتوانيم نيروها را درون اين كانالها از ديد دشمن پنهان كنيم و در يك
غافلگيري به آنها ضربه بزنيم. اتفاقا همين طور هم شد و شب هشتم آبان ماه
۱۳۶۱ يعني يك روز قبل از آغاز عمليات سه گردان از بچههاي تيپ ۱۷ را به
كانالها هدايت كرديم. اين گردانها آن شب و روز بعدش را در همان كانال
مخفي ماندند و شامگاه نهم آبان ماه بناگاه از درون كانالها بيرون آمدند و
در يك غافلگيري بلندي ۴۰۲ به عنوان يكي از مهمترين بلنديهاي ارتفاعات
حمرين را آزاد ميكنند. غافلگيري دشمن به قدري بود كه خيلي از آنها حتي
فرصت نكرده بودند از خود دفاع كنند. چون اصلا فكر نميكردند نيروهاي ما به
اين اندازه به آنها نزديك شده باشند. در صورتي كه اگر كانالها نبودند و
بچههاي ما ميخواستند از خط خودي به دشمن بزنند، حداقل باید چند ساعت بعد
به خط دشمن ميرسيدند.