به گزارش تابناک اصفهان، در واقع طلاق های عاطفیست که زمینه ساز طلاق های قانونی می شوند. طلاق عاطفی به این صورت است که زن و شوهر در طول زندگی مشترک خود، اختلافات ریز و درشتی پیدا می کنند و در صدد رفع این اختلافات بر نمی آیند؛ بر اثر این اختلافات، زوجین نوعی دلزدگی و احساس خشم نسبت به یکدیگر پیدا می کنند. به مرور آن مهر محبت همیشگی ای که بین زن و شوهر وجود داشت از بین می رود و جایش را به دوری عاطفی از یکدیگر می دهد. طلاق عاطفی به مرور زمان اتفاق می افتد و به طوری که حتی خود زن و شوهر نیز متوجه آن نمی شوند. در زندگی هایی که طلاق عاطفی رخ داده می دهد زن و شوهر فقط زیر یک سقف زندگی می کنند و همه روابط احساسی بین آنها قطع می شود.
ریشه های طلاق عاطفی در کجاست؟
مطمعناً دختران و پسران قبل از ازدواج ایده آل هایی از همسر مورد نظر خود در سر می پرورانند و پس انتخاب فرد مورد علاقه و ازدواج با او، انتظار دارند که همه آن ایده آل ها در همسرشان وجود داشته باشد. البته در سال های ابتداییِ زندگی همه چیز خوب پیش می رود و به ظاهراً هر دو از یکدیگر راضی هستند. با گذشت سالِ اول زندگی، به مرور اختلافات بسیار کوچکی رخ می دهد و زن و شوهر از این اختلاف های کوچک، با گذشت و بخشش خود عبور می کنند. هر چند که این بخشش ها واقعی نیستند و هر دو طرف آن را به عنوان پس انداز! در دل خود نگاه می دارند تا در صورت نیاز از آن به عنوان اهرم فشار استفاده کنند. با رسوب گذاری این اختلافات و ناخشنودی های بسیار کوچک در دل زن و شوهر، زمینه بروز شکاف های عمیق در آینده، میان آنها فراهم می شود.
اختلافات دقیقاً از مسائل کوچکی سر چشمه می گیرد و به مرور زمان، این مسائل و اختلافات کوچک روی هم جمع شده و تبدیل به شکاف عاطفی میان زن و شوهر می شود. به عنوان مثال یک زن، با فعالیت های خود در خانه و طبخ شام مورد علاقه همسرش سعی می کند رضایت شوهرش را جلب کند اما مرد، شب دیر وقت به خانه باز می گردد و موجب دلخوری همسرش می شود. زن تصور می کند که همسرش برای کارهای او ارزش قائل نیست و نوعی خشم او را در بر می گیرد. در واقع کم اهمیت جلوه دادن مسائل کوچک در روابط همسری زمینه ساز فاصله های عاطفی می باشد.
همسرانی که با وجود طلاق، زیر یک سقف زندگی می کنند
در طلاق های قانونی تکلیف زن و شوهر بسیار مشخص است؛ زوجین پس طی مراحل قانونی به طور فیزیکی از یکدیگر جدا می شوند و پس آن تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند. اما در طلاق "خاموش" یا عاطفی زن و شوهر علیرغم اینکه در یک خانه زندگی می کنند دارای فکری جداگانه هستند و هیچگونه اشتراکات روحی و عاطفی بین آنها برقرار نیست.
روانشناسان خانواده بر این عقیده اند که چند دلیل باعث ادامه زندگی مشترک بین زن و شوهری که طلاق عاطفی گرفته اند می شود؛ نخست ترس زن از نگاه بی رحمانه جامعه به خود است که باعث می شود زن فشار روحی را تحمل کند اما تن به جدایی ندهد، زیرا با جدایی زن از شوهر، به دلیل فرهنگ فکریِ غلطی که بر جامعه حاکم است، نگاه بد بینانه ای به او می شود. دلیل دوم عدم استقلال مالی در زنان است که ازجانب خانواده تحت حمایت قرار نمی‌گیرند و همین امر موجب ادامه زندگی مشترک او می شود. بعضی از آنهانمی‌توانند از همسرشان جدا شوند چونجایی برای ادامه زندگی ندارندو در بعضیمردان هم مهریه هایبالادلیل ماندگاری در زندگی زناشویی می شود. دلیل بعدی که از همه نیز مهمتر می باشد وجود فرزند یا فرزندان است. کم نیستند والدینی كهایثارمی‌كنند تافرزندانبزرگشوند و به اصطلاح از آب و گل درآیند. وجود فرزند در خانواده می تواند دلیل خوب و محکمی برای ادامه زندگی باشد. بعضی از زوج ها به پیشنهاد دوستان و برای رفع اختلافات، مبادرت به تولد فرزند بیشتری می کنند که خود این موضوع باعث بروز مشکلات دیگر و پیچیده تر شدن شرایط می شود.
طلاق عاطفی رو به افزایش است
چندی پیش رئیس سازمان بهزیستی کل کشور از افزایش طلاق عاطفی زوجین خبر داد. همایون هاشمی با تاکید بر اهمیت این موضوع گفته است: این موضوع باعث نگرانی می باشد و مسئولان باید فکری در این رابطه کنند. هاشمی با اشاره به اینکه عدم مسئولیت پذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت سازگارانه، بیکاری همسر، عدم تسلط به تکنیک های حل مسئله، عدم صلاحیت روانی و عاطفی و همچنین پایین بودن آستانه تحمل و عدم بلوغ فکری ۱۰ عامل اصلی مراجعه زوجین برای درخواست طلاق است، گفت: بیشترین این آمار مربوط به عدم مسئولیت پذیری با آمار ۴۹/۹ و کمترین آن مربوط به عدم بلوغ فکری با آمار ۰۳/۴ درصد است.
طلاق سياسي. خانواده اي به خاطر مسئله سياسي در فريدن از هم پاشيد